فراموش شده
آویز چشمم خواهد ماند
اشکهایم به یاد تو
به یاد آن لحظه که
مرا ز یادت بیرون راندی
دیگر گذر زمان را حس نکردم
چرا که از بازی روزگار
با فراموشی تو فراموش شدم
با فراموشی تو فراموش شدم
این حال منه بی تو
میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری ز من آنچه را می بخشی
نرو
نرو
من بی تو تو بی من یعنی حسرت
آهای تویی که میخوای بری :: نرو
ناز نکن دیگه ......
.
.
این هم گناه داره ( حیوونکی )
برم واست گریه کنم راستی الان خوابم میاد بعدآ گریه میکنم
بای
غم میون دو تا چشمون قشنگت لونه کرده.
شب تو موهای سیاهت خونه کرده.
دو تا چشمون سیاهت مثل شبهای منه.
سیاهی های دو چشمت مثل غمهای منه.
وقتی بغض از مژه هام پایین میاد بارون میشه.
سیل غم آبادیمو ویرونی کرده.
وقتی با من میمونی تنهاییمو باد میبره.
دو تا چشمام بارون شبونه کرده.
بهار از دستای من پر زد و رفت.
گل یخ توی دلم جوونه کرده.
تو اتاقم دارم از تنهایی آتیش میگیرم.
ای شکوفه توی این زمونه کرده.
چی بخونم جوونیم رفته صدام رفته دیگه.
گل یخ توی دلم جوونه کرده.
چی بخونم جوونیم رفته صدام رفته دیگه.
گل یخ توی دلم جوونه کرده.
موفق باشی. خوشحال می شم که به وبلاگ من هم سر بزنید .منتظرم
قاسم جون وبلاگت واقعا عالیه امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام...
مرسی خیلی جالب بود
ای روزگار لعنتی حقه بهت هر چی بگم
موفق باشی
salam doost aziz che webloge bahali dary makhsoosan aslan akse ghablish kheili narahat konande bood
ratsy mamnoonam az hozoore mehraboonet too khooneye eshghemoon kahs laaghal ye negah be matlab mindakhty
movafagh bashi
رفتن تقدیر همه ی ماست
آقا قاسم بد نبود
منم آپم
سلام
وبلاگ تون قشنگ شده لطفا وبلاگ جدیدم رو ببینید
می خوام نظر تون رو بدونم